Sunday, August 29, 2010

عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی

تاریخ ادبیات معاصرایران در سی سال گذشته نشان می دهد که روشنفکر ایرانی در برداشتی عقب گرا از هستی تنها به مقابله و عکس العمل پدیده ها پرداخته و از حل مشکلات اساسی جامعه و طرح فضای عبور عاجز بوده است . این نکته هم در شعر هم داستان به وضوح روشن است . با اینکه عرفان به یاری ادبیات آمده اما هنوز نویسنده ما قادر به پاسخ به خواسته های تاریخ نیست و بیشترین برداشتش تاریخ نگاری ست نه تاریخ سازی . از نگاه من این بزرگترین معضل جنبش ادبی ایران محسوب می شود. او آلترناتیو نیست / اعتراض است... عشق داند که در این دایره سرگردانند

Sunday, August 22, 2010

غلط های اشتباه

برتری در کارِ خلقت نیست . آنچه هست تصورات آدم از گونه ی هستی ست . نیک و بدی نیست ** می گویم آخرِ آدم می گویی خس وُ خاشاک/ می گویم بالای دوست / می گویی سنگ ونیمه ای در خاک/ : - مرده شور ریختتو ببره بوسه هامو پس بده - . می گویم شاعر/ می گویی سلام/ می گویی فصل / می گویم وقتِ همیشه / می گویی تمام/ کات *** در یک از منزل ها که نشانی ممنوع بر پیشانی داشت داخل شدم . چند سالک به نشستن واجب بودند . همچون یاران صدایشان کردم آنقدر خسته بودند که از نام هم نمی گفتند . ..آن منزل برشدم . تا چند خانه آن سوتر بسیار آتشِ افتاده بود .تنها بودم . در خویش و هیچ در میانه نبود ) از کتابِ یارِ دبستانی"