
از عارف پرسیدند:
به آنچه می گویی کی عمل می کنی؟
گقت مگر نه خود عمل است این حرف
پستچی
فردا پستچی می آید
یک نامه ی بی نشانی ی برگشت
در صندوقِ خاطراتِ دیروزت
می گذارد و می رود
عشقم. .!.
صدای اوراقِ خاموشِ درون پاکت را
لطفا نشنیده گیر
حرف های من با دلِ تو
فراتر از دست نوشته های اینجایی ست
.
کولی
.
سراغ تو را
شبی از کولیان گرفتم
یکی شان گفت:ک
کسی شبیه این که تو می جویی
زمانی دور
در این حوالی
کنار آن برکه ی نیاوفر آبی
- گمان کنم که مسکن داشت -
حالا کنارِ لوحی نشسته ام
درختی آن سوتر
هنوز به جستجوی توام
*
این " کولی" از بچه های قدیم است. سال 1996 - تابستان/ مونترال
تا سالِ 96 پنج کتاب چاپ کرده ام که به هر حال من یک نویسنده ایرانی خارج از کشور بودم / حالا خارج از این سیاره هستم و خوشبختانه در وصفِ نیستن می نویسم. گاهی شعرهای بعضی آدمِ امروزِ این سیاره می خوانم.
خوشحالم که ایشان هستند و من نیستم.
هر چه می خواهم بگویم مرگ بر /
نمی دانم .
می دانم از زنده می مانم