میانِ تاریک دارم می نویسم...
برگی بر حرفِ سپید...
اگر خوب گوش کنی شاعرم..... با لکنتی درخشان بر گونه ی لب..... وگرنه من می تواند گلایه ای باشد..... در امتدادِ هر سطر... که از وزنِ عشق کم میکند. /حالا که این می نویسم..... پایانِ شعرم معلوم است..... حرف هایی هست که باید آب بکشم..... چمدانی ست که ببندم.... و راهی که از آنِ من است . میانِ تاریک دارم می نویسم
No comments:
Post a Comment